نگارین خوشگل مننگارین خوشگل من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

نگارین دختر زمستونی من

نگارین در بیمارستان

عروسک مامان خوب وزن نمیگرفت بردیمش دکتر و فهمیدیم عفونت ادرار داره و باید بستری شه. حال عمومیت  عالی بود در حدی که دکتر دلش نمیومد بستریت کنه اما چاره ای نبود خدارو شکر زیاد اذیت نشدی و تنها گریه هات تو بیمارستان واسه زدن آنژوکت بود  24 ام بستری شدی و 5 روز بعد یعنی دیروز  مرخص شدی الانم کنار مامان خوابیدی ایشالا دیگه هیچ وقت مریض نشی گلکم ...
30 تير 1393

دخترم بلده بشینه

دخترک نازم در تاریخ 20تیر 93 یاد گرفت برای 2 دقیقه بشینه مبارکت باشه جیگرم هوووووووووووووووووووررااااااااااااااااااااااااا ...
21 تير 1393

خدایا شکرت

دخترداشتن یعنی زندگیت صورتی دخترداشتن یعنی کمدی پرازلباسهای خوشرنگ دخترداشتن یعنی اتافی پرازعروسکهای ریزودرشت   دخترداشتن یعنی پچ پچ های شبانه مادرودخترکنارتخت                      صورتی دخترداشتن یعنی یه کشوپرازگل سرهای رنگی رنگی       دخترداشتن یعنی لاکهای رنگ و وارنگ     خنده های ازته دل،موهای بلند،دامن های زیبا.....          دریک کلام دخترداشتن یعنی عشق.......             ممنونم خدایا که بهم دختردادی ...
16 تير 1393

سفر به تهران

سلام جوجه کوچولوی مامان منو تو 2تایی باهم بدون بابا یه سفر به تهران خونه ی مامانی داشتیم که خیلی خوش گذشت چون تو این مدت به جز دیدن مامانی و بابیی و خاله ها جشن ختنه سوری داداش برزین و دندونی سامیار هم بود ولی دخترکم هم خودت اذیت شدی هم منو اذیت کردی تو این سفر نمیدونم شاید برای اینکه به بغل عادت نداری و اونجا همه از دوست داشتنت یه سره بغلت میکردن اذیت شدی و کلی گریه میکردی اما از وقتی اومدیم خونمون دوباره خانوم شدی امیدوارم تو سفر بعدی این گریه هات نباشه جیگرم. دوستت دارمممممممممممممممم ...
11 تير 1393

سینه خیز رفتن

دخملکم امشب یعنی 26 خرداد93 ساعت 00.20 برای اولین بار سینه خیز رفت هووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااااا ...
26 خرداد 1393

ماشین

سلام بهترین دختر دنیا دختر کوچولوی من وقتی تازه به دنیا اومده بودی به محض این که سوار ماشین میشدی خوابت میبرد اما از حدود 1 ماهگی ماشین سواری شده بود معضل نگارین کوچولو و با سوار شدن به ماشین میزدی زیر گریه اونم چه گریه ای و این قضیه ادامه داشت تا تصمیم گرفتیم یه سفر یه روزه به مشهد داشته باشیم و نگرانی من و بابا گریه ی تو تو ماشین بود ما که تا اون روز از کریرت تو ماشین استفاده نکرده بودیم و نصب کردیم و راه افتادیم و در کمال تعجب دیدیم دختر کوچولومون تو کریرش یا بازی میکنه یا میخوابه و حتی یه گریه کوچیکم نکرد تو مسافرت و از اون روز به بعد حتی وقتی تو بغل مامان سوار ماشینی بازم گریه نمیکنی و با دقت زل میزنی به درختا و ماشینای خیابون ...
14 خرداد 1393

چکاب و واکسن 4ماهگی

امروز دخملم وزنش 5700 گرم و قدش 64 سانت بود وزنت همش 300گرم نسبت به 3ماهگی بیشتر شده خداروشکر واسه واکسنت فقط یه کم گریه کردی و الانم که 4ساعت گذشته حالت خوبه خوبه ایشالا تب نکنی گلم ...
8 خرداد 1393